این سناریو که در دفتر اطلاعات ملی آمریکا طراحی شده و جیلیان برنز مسوول تازه منصوب شده میز ایران در این اداره، متولی نظارت بر اجرای آن است،دارای 7 محور اساسی است:
1-کاهش درآمد و افزایش هزینههای ایران
2- آغاز نارضایتیهای نقطهای
3-انفعال در دستگاه اجرایی
4-گسترش نارضایتی اقتصادی
5-فراگیر نشان دادن فساد اقتصادی
6-افزایش اختلافهای درون نظام
7- بینتیجه گذاشتن مذاکرات هستهای
7محور اساسی عبارتست :
1-کاهش درآمد و افزایش هزینههای ایران
این سناریو درصدد آن بوده است که تا انتهای تابستان بهزعم خود درآمد ایران از محل فروش نفت را حداقل و هزینههای جاری کشور را حداکثر کند. تحلیل جامعه اطلاعاتی آمریکا اکنون این است که این سناریو آنگونه که پیشبینی شده بود قابل تحقق نیست؛ اما اگر آمریکا بتواند با رایزنی با عربستان و یکی دو کشور دیگر تولید کننده نفت، قیمت را به حدود 70 دلار در هر بشکه برساند، بخشی از این سناریو در کوتاهمدت محقق شده است.
2- آغاز نارضایتیهای نقطهای
بر پایه این گزارش، محور دوم طراحی شده از سوی آمریکاییها آن است که حداقل در برخی نقاط و به طور کاملا محدود نارضایتیهای اقتصادی تبدیل به ناامنی شود. به همین منظور به برخی از رابطهای جریان فتنه ماموریت داده شده است که روی موضوع بحرانهای کارگری و ناامیدکننده نشان دادن وضع معیشت مردم در رسانههای خود بهطور جدی تمرکز کنند.
3-انفعال در دستگاه اجرایی
بخش بعدی این سناریو این است که برخی مدیران میانی و حتی عالی رتبه به وضعیتی سوق داده شوند که اولا خود را در مقابل فشار تحریمهای غرب منفعل و دست خالی احساس کنند و در نتیجه انگیزه خود را برای تلاش مضاعف در زمینه حل مشکلات اقتصادی کشور و دور زدن تنگناها از دست بدهند و ثانیا مطالبه برای تغییر راهبردهای سیاست خارجی به ویژه در بحث هستهای از درون دولت آغاز شود.دید غربیها این است که حتی اگر این اتفاق رخ ندهد، حداقل این است که اختلافاتی درون نظام بر سر چگونگی ادامه مسیر و میزان هزینه منطقی که باید پرداخت، در خواهد گرفت.
4-گسترش نارضایتی اقتصادی
تحلیلگران عقیده دارند محور فتنه-ضدانقلاب-بیگانه کاملا با این سناریو هماهنگ است و در آخرین تقسیم نقش انجام شده جریان فتنه مکلف شده است که تمام زیرساختهای خود از جمله شبکههای اجتماعی را در خدمت بحرانی جلوه دادن فضای اقتصادی کشور، تاریک نشان دادن دورنمای معیشت مردم، ترغیب طبقات مختلف جامعه به اعتراض و بزرگنمایی فشارهای غرب اختصاص بدهد. این امری است که اکنون به طور کامل در حال انجام است و برخی سایتهای شاخص جریان فتنه هماکنون بخش عمده اخبار خود را به این موضوعات اختصاص دادهاند.
5-فراگیر نشان دادن فساد اقتصادی
بر اساس این گزارش، «بخشی از این راهبرد طراحی شده که در واقع نوعی تاکتیک عملیات روانی است، این است که جریان فتنه تصمیم گرفته است فساد اقتصادی را در کشور فراگیر نشان داده و برای تحقق این امر به شایعه سازی و جعل خبر درباره باز شدن پروندههای جدید فساد کلان اقتصادی و بینتیجه ماندن دو پرونده فساد کلان بانکی و بیمه بپردازد.منابع امنیتی میگویند این کار مشخصا بر عهده منافقین نهاده شده و هدف از آن این است که مردم حس کنند در حالی که وضعیت معیشت آنها دشوار شده، فسادهای کلان هم در حال وقوع است.»
6-افزایش اختلافهای درون نظام
گزارش تحلیلی وزارت اطلاعات تاکید می کند: اطلاعات موجود نشان میدهد بخش دیگر این سناریو ایجاد به هم ریختگی سیاسی درون کشور به منظور ناامید کردن مردم از این نکته است که حاکمیت از انسجام کافی برای حل مشکلات آنها برخوردار است. برخی تحلیلگران مطلع میگویند پیشنهاد انگلیسیها به آمریکا این بوده است که موضوع انتخابات ریاست جمهوری به محور اصلی اختلافات در داخل جریان اصولگرا و همچنین آغاز منازعه جدید میان اصولگرایان و دولت تبدیل شود. یک نکته کلیدی این است که غربیها عقیده دارند اگر حاکمیت منسجم و یکپارچه و سطح تنش داخلی در آن پایین باشد، فشار بیرونی هر چه هم تشدید شود، موثر نخواهد بود.
7- بینتیجه گذاشتن مذاکرات هستهای
به نوشته سایت وزارت اطلاعات، «گام آخر این راهبرد آن است که، آمریکاییها ظاهرا تصمیم گرفتهاند هم به دلیل عدم آمادگی برای برداشتن گام جدی، هم به دلیل نداشتن پاسخ منطقی در مقابل بحثهایی که ایران در مسکو مطرح کرد و هم به سبب محاسبهای که روی ضرورت بینتیجه نشان دادن راهبرد مقاومت از سوی ایران کردهاند، تا قبل از نوامبر جلوی ایجاد هرگونه راه حل جدی و اساسی در مذاکرات هستهای ایران و 1+5 را سد کنند. تحلیل غربیها این است که بینتیجه ماندن مذاکرات به فضای داخلی ایران بهویژه بخشهای اقتصادی شوکهای پی در پی وارد خواهد کرد و امکان مدیریت فضا را از نظام میگیرد. نکتهای که تحلیلگران در تهران بر آن تاکید دارند این است که کل این محورها در قالب یک سناریوی بزرگ عملیات روانی پیگیری خواهد شد. به عبارت دیگر در ماههای آینده اقدام در حوزه عملیات روانی به اقدام در حوزه واقعیت پیشی خواهد گرفت و جنگ روانی از جنگ اقتصادی و دیپلماتیک بزرگتر خواهد بود.
بنقل ازhttp://www.vaja.ir/Public/Home